loading...

اینجا بلند بلند فکر می کردم

بازدید : 482
يکشنبه 3 اسفند 1398 زمان : 23:52
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اینجا بلند بلند فکر می کردم

هرمان هسه و شادمانی‌های کوچک:بذارید اعتراف کنم که توی خواب دیده بودمش :) و همین که تو کتابخونه چشمم بهش افتاد برش داشتم :دی اومدم خونه یه کم از پیشگفتارش خوندم و یه ورقی زدمش و دیگه بیشتر از این حوصله ام نکشید. کتاب برای اونایی خوبه که هرمان هسه از نویسنده‌های مورد علاقشونه. من هیچ کتابی ازش نخوندم و حس خاصی نسبت بهش ندارم. از مکاتبات هسه و خاطراتش و اشعارش و ... تو کتاب آورده شده.

وقت نویس:چند وقت پیش می‌خواستم بخونمش که خوشم نیومد و از همون وقت تو پیش نویسا ذخیره اش کرده بودم که دیدم الان فرصت مناسبیه راجع بهش بگم؛ بیست صفحه ازش خوندم و دیگه نتونستم ادامه بدم! و فعلا دلم نمی‌خواد هیچ کتابی از میچ آلبوم بخونم. حس می‌کردم اندکی بچگانه اول و پایان کتاب به هم مربوط شده؛ آخه دو صفحه آخرشم خوندم :دی از اون داستانای کلید اسراری!

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 33
  • بازدید کننده امروز : 28
  • باردید دیروز : 2
  • بازدید کننده دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 54
  • بازدید ماه : 369
  • بازدید سال : 1280
  • بازدید کلی : 65873
  • کدهای اختصاصی